بارانمبارانم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

فرشته کوچولوی ناز من

نهمین ماهگرد دختر زیبای منو اتفاقات ناگوار

1392/12/15 13:30
نویسنده : بهار
570 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

دختر قشنگم نه ماه تم تموم شد و وارد دهمین ماه قشنگ زندگیت شدی

عزیزم فکر این که این روزا داره میگذره و دیگه تکرار نمیشه و تو داری میشه یکساله

قلبمو میلرزونه اخه بهترین روزای زندگیمون شده ولی از یه طرف بزرگ شدنت و پیشرفتات خوشحالم میکنه

مامان جون درست 8 ماهو نیم بودی که چهر دستو پارو بدون کم و کسری میری و دیگه وسایل خونه از دست تو در امان نیستن هرکاری کردیم که خونه امن باشه واسه شما مثل موکت کردن خونه و جمع کردن میزو وسایل خرده ریزو و یه خونه تکونی عید که بیشتر واسه اینکه شما هر چیزیو از هرجای پیدا میکنی تا تو دهنت کنی. تازه با بابایی فکر کردیم تی وی رو هم به دیوار بزنیم از دست شما چون شیشه ایی و تو هم همش از بالا میری  دیگه خودت فکرشو کن چیییییییییییی شدی

گلکم با تموم این کارا بازم انگار حادثه دورت میچرخه

یه بار بابایی گذاشتت رو تختمون و فکر نمیکرد تو از تخت تکون بخوری با کله افتادی و کلی گریه کردی و یه کوچولو از دماغت خون امد مامانی برات بمیره . خیلی نگران شدیم بریدمت بیمارستان که خدارو شکر گفتن چون بیهوش نشدی یا بالا نیاوردی مشکلی نیست ولی باید تحت نظر باشه که بالا نیاری و ما بارضایت خودمون اوردیمت خونه و من مواظبت بودم خدارو شکر مشکلی نبود ولی خیلی استرس داشتیم تا بیمارستان و تو هم میخواتی مارو خوشحال کنی واسمون میخندیدی

چند روز بعدشم با هم دمر دراز کشیدیم و بازی میکردیم خواستم بغلت کنم که دستت از ارنج تق تق صدا  داد و کلی گریه کردی و دستتو تکون نمیدادی و چون مامانی هم اینجا بود  گفت به احتمال در رفته و بازم راهی بیمارستان شدیم بماند که تو ماشین و 2 ساعتی که متنظر بودیم چقدر تو از تکون دستت گریه میکردی مامان تازه خیر سرشون اورژانسی رفتیم

بعد کلی عکس و زجر کشیدنت گفت که نه در رفتگیه نه شکستگی شاید پیچیده حالا هی من میگم بابا نپیچیده

خلاصه گفت باید اتل شه با کلی ناراحتی امدیم که کارای اتلو کنیم که دکتر یا بهتر بگم یه فرشته تو تریاژ بود با کلی مهربونی گفت چیشده و یه کم باهات بازی کرد یه کم دستتو بالا و پایین کرد و گفت  ببریدش خونه مشکلی نداره منو بابایی هم هنگگگگگگگگگگگگگ

خلاصه تو خیلی قشنگ دستتو بالا و اوردی و باهاش بازی کردی و مارو خوشحال

حالا نمیدونستیم چطور ازش تشکر کنیم

خدا رو شکر که اون فرشته رو  جلوی ما گذاشت وگرنه من میمردم دستتو اتل میکردن چون توهمش دمر میخوابی و چهار دستو پا میری

اینجوری دیگه باران خانم تازه بماند که چقد کله مبارک خورده زمینو پاهات چقدر کبود  شدن

تازه فکرر نکنی که من بی اهمیتم نه مامان جون من کلا هیچ کار خونه ایی انجام نمیدم و مدام بغلت نشستم ولی خببببببببببببب ماشالا هزار ماشالا شما شیطونی حسابییییییییییی

خب حالا یه چیز خوب بگممممممممممم

دندون جیگر خانم بعد ماها انتظار بیجا در تاریخ 92/12/11 در سن  ماهو روزگی جوانه زد هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خیلی خوشحال شدم بی اندازه انشالا بقیه مرواریداتم به راحتی در بیاد عسلم

 

تیپ های زمستانی خانم خانووماااا.........

سلام علیک......................زبان

رولت مامان پز دهمین ماهگرد خانم که وقت نشد تیپ بزنم براش شلخته اس دیگههههخنده

مهندس درحال جستجو عیبو ایراد گوشی من

فضول خانم که سر شارژرو کشیده که باهاش لثه هاشو بخارونه اخه اسباب بازی نداره بچه من آخمتفکرکلافهاوهزبان

چقدر نوشتم خدایی....... اوفففففففففف خسته شدماوه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

فرشته - مامان امیراشکان
15 اسفند 92 17:08
سلام عزیزه خاله خوبی ؟ اوووووووووفففففففف چه ماه شلوغی رو پشت سر گذاشتی عزیزم ایشالا که 10000000000 ساله بشی و همیشه تنت سالم باشه و همچنان پر هیجان باشی عشقم دندونت هم مبارک باشه ایشالا که دندونای خوشگل و سالمی داشته باشی و به راحتی دربیاد عسلم مرسی خاله فرشته همینطور اقا اشکان لطف دارید شما همیشه
اذین
11 فروردین 93 21:18