یه هفته استراحت مطلق
سلام عشقم
امید دارم که خوب باشی چون من اصلا خوب نبودم و یه هفته استراحت مطلق بودم
خیلی سخت بود گلم احتمالا بدترین روزهای دوران بارداریم بود
ولی من به خاطر وجود تو همرو تحمل کردم تا تو سلامت باشی عزیزم
ولی حسابی منو بابایی رو ترسوندی هاااااا
تو اون مدت مامان بزرگ وبابایی و خاله نعیمه خیلی زحمتونو کشیدن که امیدوارم بعدا از خجالتشون درایم
ولی بعد یک هفته بلند شدم که انگار دوباره متولد شدم ودرست روز قبل شب یلدا بود
وشب یلدارو با مامان بزرگ ها و عمه م دایی ودایی بابایی دور هم بودیم گلم وحسابی
خوش گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی